You can not select more than 25 topics Topics must start with a letter or number, can include dashes ('-') and can be up to 35 characters long.
Data-Science-For-Beginners/translations/fa/4-Data-Science-Lifecycle/16-communication
leestott 153371c81d
🌐 Update translations via Co-op Translator
2 weeks ago
..
README.md 🌐 Update translations via Co-op Translator 2 weeks ago
assignment.md 🌐 Update translations via Co-op Translator 4 weeks ago

README.md

چرخه حیات علم داده: ارتباطات

طرح دستی از (@sketchthedocs)
چرخه حیات علم داده: ارتباطات - طرح دستی از @nitya

آزمون پیش از درس

دانش خود را درباره موضوعات پیش رو با آزمون پیش از درس بالا بسنجید!

مقدمه

ارتباطات چیست؟

بیایید این درس را با تعریف ارتباطات آغاز کنیم. ارتباطات یعنی انتقال یا تبادل اطلاعات. اطلاعات می‌تواند شامل ایده‌ها، افکار، احساسات، پیام‌ها، سیگنال‌های پنهان، داده‌ها یا هر چیزی باشد که یک فرستنده (کسی که اطلاعات را ارسال می‌کند) می‌خواهد یک گیرنده (کسی که اطلاعات را دریافت می‌کند) آن را درک کند. در این درس، به فرستنده‌ها به عنوان ارتباط‌گیرنده و به گیرنده‌ها به عنوان مخاطب اشاره خواهیم کرد.

ارتباطات داده و داستان‌سرایی

ما می‌دانیم که هدف از ارتباطات، انتقال یا تبادل اطلاعات است. اما هنگام ارتباطات داده، هدف شما نباید صرفاً انتقال اعداد به مخاطب باشد. هدف شما باید انتقال یک داستان باشد که از داده‌های شما الهام گرفته شده است ارتباطات داده مؤثر و داستان‌سرایی دست در دست هم دارند. مخاطب شما احتمالاً داستانی که تعریف می‌کنید را بهتر به خاطر می‌سپارد تا عددی که ارائه می‌دهید. در ادامه این درس، چند روش را بررسی خواهیم کرد که می‌توانید از طریق آن‌ها داستان‌سرایی را برای ارتباطات داده خود مؤثرتر کنید.

انواع ارتباطات

در طول این درس، دو نوع مختلف ارتباطات مورد بحث قرار خواهد گرفت: ارتباطات یک‌طرفه و ارتباطات دوطرفه.

ارتباطات یک‌طرفه زمانی اتفاق می‌افتد که فرستنده اطلاعاتی را به گیرنده ارسال می‌کند، بدون اینکه بازخورد یا پاسخی دریافت کند. ما هر روز نمونه‌هایی از ارتباطات یک‌طرفه را می‌بینیم در ایمیل‌های انبوه، زمانی که اخبار جدیدترین داستان‌ها را ارائه می‌دهد، یا حتی زمانی که یک تبلیغ تلویزیونی محصول خود را معرفی می‌کند. در هر یک از این موارد، فرستنده به دنبال تبادل اطلاعات نیست، بلکه فقط به دنبال انتقال یا ارائه اطلاعات است.

ارتباطات دوطرفه زمانی اتفاق می‌افتد که تمام طرف‌های درگیر هم به عنوان فرستنده و هم به عنوان گیرنده عمل می‌کنند. یک فرستنده با ارتباط با یک گیرنده شروع می‌کند و گیرنده بازخورد یا پاسخی ارائه می‌دهد. ارتباطات دوطرفه همان چیزی است که معمولاً هنگام صحبت درباره ارتباطات به آن فکر می‌کنیم. معمولاً به مکالمه بین افراد چه حضوری، چه از طریق تماس تلفنی، شبکه‌های اجتماعی یا پیامک اشاره دارد.

هنگام ارتباطات داده، مواردی وجود خواهد داشت که از ارتباطات یک‌طرفه استفاده می‌کنید (مثلاً ارائه در یک کنفرانس یا به گروه بزرگی که بلافاصله پس از آن سؤالی مطرح نمی‌شود) و مواردی که از ارتباطات دوطرفه استفاده می‌کنید (مثلاً استفاده از داده‌ها برای متقاعد کردن چند سهامدار یا قانع کردن یک هم‌تیمی برای صرف زمان و تلاش برای ساخت چیزی جدید).

ارتباطات مؤثر

مسئولیت‌های شما به عنوان یک ارتباط‌گیرنده

هنگام ارتباطات، وظیفه شما این است که مطمئن شوید گیرنده(ها) اطلاعاتی را که می‌خواهید دریافت کنند، درک می‌کنند. هنگام ارتباطات داده، نمی‌خواهید که گیرنده‌ها فقط اعداد را دریافت کنند، بلکه می‌خواهید داستانی که از داده‌های شما الهام گرفته شده است را درک کنند. یک ارتباط‌گیرنده داده خوب، یک داستان‌سرای خوب است.

چگونه می‌توانید با داده‌ها داستان بگویید؟ روش‌های بی‌شماری وجود دارد اما در این درس به ۶ مورد اشاره خواهیم کرد:

  1. مخاطب، کانال و روش ارتباطی خود را بشناسید.
  2. با هدف نهایی در ذهن شروع کنید.
  3. آن را مانند یک داستان واقعی پیش ببرید.
  4. از کلمات و عبارات معنادار استفاده کنید.
  5. از احساسات بهره بگیرید.

هر یک از این استراتژی‌ها در ادامه به تفصیل توضیح داده شده‌اند.

1. مخاطب، کانال و روش ارتباطی خود را بشناسید

نحوه ارتباط شما با اعضای خانواده احتمالاً با نحوه ارتباط شما با دوستانتان متفاوت است. احتمالاً از کلمات و عباراتی استفاده می‌کنید که افرادی که با آن‌ها صحبت می‌کنید بهتر درک کنند. باید همین رویکرد را هنگام ارتباطات داده اتخاذ کنید. به این فکر کنید که با چه کسی ارتباط برقرار می‌کنید. به اهداف و زمینه‌ای که آن‌ها در مورد موضوعی که توضیح می‌دهید دارند، فکر کنید.

شما احتمالاً می‌توانید اکثر مخاطبان خود را در یک دسته‌بندی قرار دهید. در مقاله‌ای از Harvard Business Review با عنوان “چگونه با داده‌ها داستان بگوییم”، جیم استیکلدر، استراتژیست اجرایی دل، پنج دسته از مخاطبان را شناسایی می‌کند:

  • مبتدی: اولین مواجهه با موضوع، اما نمی‌خواهد بیش از حد ساده‌سازی شود.
  • عمومی: آگاه به موضوع، اما به دنبال درک کلی و تم‌های اصلی.
  • مدیریتی: درک عمیق و عملی از جزئیات و روابط با دسترسی به جزئیات.
  • متخصص: بیشتر به کاوش و کشف علاقه‌مند است و کمتر به داستان‌سرایی با جزئیات زیاد.
  • مدیر اجرایی: فقط زمان برای درک اهمیت و نتیجه‌گیری احتمالات وزنی دارد.

این دسته‌بندی‌ها می‌توانند نحوه ارائه داده‌ها به مخاطبانتان را مشخص کنند.

علاوه بر فکر کردن به دسته‌بندی مخاطبان، باید کانالی که برای ارتباط با آن‌ها استفاده می‌کنید را نیز در نظر بگیرید. رویکرد شما باید کمی متفاوت باشد اگر در حال نوشتن یک یادداشت یا ایمیل هستید در مقایسه با برگزاری یک جلسه یا ارائه در یک کنفرانس.

علاوه بر شناخت مخاطب، دانستن نحوه ارتباط با آن‌ها (استفاده از ارتباطات یک‌طرفه یا دوطرفه) نیز بسیار مهم است.

اگر با مخاطبی که عمدتاً مبتدی است و از ارتباطات یک‌طرفه استفاده می‌کنید، ابتدا باید مخاطب را آموزش دهید و زمینه مناسب را فراهم کنید. سپس باید داده‌های خود را ارائه دهید و توضیح دهید که داده‌های شما چه معنایی دارند و چرا مهم هستند. در این حالت، ممکن است بخواهید تمرکز خود را بر شفافیت قرار دهید، زیرا مخاطب شما نمی‌تواند سؤالات مستقیم از شما بپرسد.

اگر با مخاطبی که عمدتاً مدیریتی است و از ارتباطات دوطرفه استفاده می‌کنید، احتمالاً نیازی به آموزش مخاطب یا ارائه زمینه زیادی ندارید. ممکن است بتوانید مستقیماً به بحث درباره داده‌هایی که جمع‌آوری کرده‌اید و اهمیت آن‌ها بپردازید. در این سناریو، باید بر زمان‌بندی و کنترل ارائه خود تمرکز کنید. هنگام استفاده از ارتباطات دوطرفه (به‌ویژه با مخاطب مدیریتی که به دنبال "درک عملی از جزئیات و روابط با دسترسی به جزئیات" است)، ممکن است سؤالاتی در طول تعامل شما مطرح شود که بحث را به سمتی ببرد که با داستانی که می‌خواهید بگویید مرتبط نیست. در این مواقع، می‌توانید اقدام کنید و بحث را به مسیر اصلی داستان خود بازگردانید.

2. با هدف نهایی در ذهن شروع کنید

شروع با هدف نهایی در ذهن به معنای درک برداشت‌های مورد نظر شما برای مخاطب قبل از شروع ارتباطات است. تفکر درباره آنچه می‌خواهید مخاطب از ارتباطات شما برداشت کند، می‌تواند به شما کمک کند داستانی بسازید که مخاطب بتواند آن را دنبال کند. شروع با هدف نهایی در ذهن برای هر دو نوع ارتباطات یک‌طرفه و دوطرفه مناسب است.

چگونه با هدف نهایی در ذهن شروع کنیم؟ قبل از ارتباطات داده‌های خود، برداشت‌های کلیدی خود را یادداشت کنید. سپس، در هر مرحله از آماده‌سازی داستانی که می‌خواهید با داده‌های خود بگویید، از خود بپرسید: "این چگونه در داستانی که می‌گویم جای می‌گیرد؟"

آگاه باشید در حالی که شروع با هدف نهایی ایده‌آل است، نمی‌خواهید فقط داده‌هایی را که از برداشت‌های مورد نظر شما حمایت می‌کنند، ارتباط دهید. این کار "انتخاب گزینشی" نامیده می‌شود، که زمانی اتفاق می‌افتد که یک ارتباط‌گیرنده فقط داده‌هایی را که از نقطه نظر او حمایت می‌کنند، ارتباط می‌دهد و سایر داده‌ها را نادیده می‌گیرد.

اگر تمام داده‌هایی که جمع‌آوری کرده‌اید به وضوح از برداشت‌های مورد نظر شما حمایت می‌کنند، عالی است. اما اگر داده‌هایی وجود دارد که از برداشت‌های شما حمایت نمی‌کنند، یا حتی از استدلالی علیه برداشت‌های کلیدی شما حمایت می‌کنند، باید آن داده‌ها را نیز ارتباط دهید. اگر این اتفاق افتاد، با مخاطب خود صادق باشید و به آن‌ها بگویید چرا با وجود اینکه تمام داده‌ها از داستان شما حمایت نمی‌کنند، همچنان به داستان خود پایبند هستید.

3. آن را مانند یک داستان واقعی پیش ببرید

یک داستان سنتی در ۵ مرحله اتفاق می‌افتد. ممکن است این مراحل را به صورت مقدمه، اوج‌گیری، اوج، فرود و نتیجه‌گیری شنیده باشید. یا به صورت ساده‌تر: زمینه، تعارض، اوج، خاتمه، نتیجه‌گیری. هنگام ارتباطات داده‌ها و داستان خود، می‌توانید رویکرد مشابهی را اتخاذ کنید.

می‌توانید با زمینه شروع کنید، صحنه را آماده کنید و مطمئن شوید که مخاطب شما همه در یک صفحه هستند. سپس تعارض را معرفی کنید. چرا نیاز به جمع‌آوری این داده‌ها داشتید؟ چه مشکلاتی را می‌خواستید حل کنید؟ بعد از آن، اوج. داده‌ها چیست؟ داده‌ها چه معنایی دارند؟ داده‌ها چه راه‌حل‌هایی را به ما نشان می‌دهند؟ سپس به خاتمه می‌رسید، جایی که می‌توانید مشکل و راه‌حل(های) پیشنهادی را دوباره بیان کنید. در نهایت، به نتیجه‌گیری می‌رسید، جایی که می‌توانید برداشت‌های کلیدی و گام‌های بعدی پیشنهادی خود را خلاصه کنید.

4. از کلمات و عبارات معنادار استفاده کنید

اگر من و شما با هم روی یک محصول کار می‌کردیم و من به شما می‌گفتم "کاربران ما زمان زیادی برای ثبت‌نام در پلتفرم ما صرف می‌کنند"، چقدر زمان را به عنوان "زمان زیاد" تخمین می‌زدید؟ یک ساعت؟ یک هفته؟ مشخص نیست. حالا اگر این را به یک مخاطب کامل بگویم چه؟ هر کس در مخاطب ممکن است ایده متفاوتی از اینکه کاربران چقدر زمان برای ثبت‌نام صرف می‌کنند داشته باشد.

در عوض، اگر بگویم "کاربران ما به طور متوسط ۳ دقیقه برای ثبت‌نام و ورود به پلتفرم ما صرف می‌کنند."

این پیام واضح‌تر است. هنگام ارتباطات داده‌ها، ممکن است فکر کنید که همه در مخاطب شما دقیقاً مثل شما فکر می‌کنند. اما همیشه این‌طور نیست. ایجاد وضوح در مورد داده‌ها و معنای آن‌ها یکی از مسئولیت‌های شما به عنوان یک ارتباط‌گیرنده است. اگر داده‌ها یا داستان شما واضح نباشد، مخاطب شما در دنبال کردن آن مشکل خواهد داشت و احتمال کمتری وجود دارد که برداشت‌های کلیدی شما را درک کند.

می‌توانید با استفاده از کلمات و عبارات معنادار به جای کلمات مبهم، داده‌ها را واضح‌تر ارتباط دهید. در زیر چند مثال آورده شده است:

  • ما سال چشمگیری داشتیم!
    • یک نفر ممکن است فکر کند سال چشمگیر به معنای افزایش ۲٪ - ۳٪ در درآمد است، و یک نفر ممکن است فکر کند به معنای افزایش ۵۰٪ - ۶۰٪ است.
  • نرخ موفقیت کاربران ما به طور چشمگیری افزایش یافته است.
    • افزایش چشمگیر چقدر بزرگ است؟
  • این پروژه نیاز به تلاش قابل توجهی دارد.
    • تلاش قابل توجه چقدر است؟

استفاده از کلمات مبهم می‌تواند به عنوان مقدمه‌ای برای داده‌های بیشتر یا به عنوان خلاصه‌ای از داستانی که گفته‌اید مفید باشد. اما در نظر بگیرید که مطمئن شوید هر بخش از ارائه شما برای مخاطب واضح است.

5. از احساسات بهره بگیرید

احساسات کلید داستان‌سرایی هستند. این موضوع حتی هنگام داستان‌سرایی با داده‌ها مهم‌تر است. وقتی داده‌ها را ارتباط می‌دهید، همه چیز بر برداشت‌هایی که می‌خواهید مخاطب داشته باشد متمرکز است. وقتی احساسی را در مخاطب برانگیزید، به آن‌ها کمک می‌کند همدلی کنند و احتمال بیشتری دارد که اقدام کنند. احساسات همچنین احتمال اینکه مخاطب پیام شما را به خاطر بسپارد افزایش می‌دهد.

ممکن است این موضوع را قبلاً در تبلیغات تلویزیونی تجربه کرده باشید. برخی تبلیغات بسیار غم‌انگیز هستند و از احساس غم برای ارتباط با مخاطب و برجسته کردن داده‌هایی که ارائه می‌دهند استفاده می‌کنند. یا برخی تبلیغات بسیار شاد و پرانرژی هستند و ممکن است شما را با یک احساس خوشایند به داده‌هایشان مرتبط کنند.

چگونه می‌توانید هنگام ارتباطات داده‌ها از احساسات استفاده کنید؟ در زیر چند روش آورده شده است:

  • از داستان‌های شخصی و تجربیات استفاده کنید
    • هنگام جمع‌آوری داده‌ها، سعی کنید هم داده‌های کمی و هم کیفی جمع‌آوری کنید و هر دو نوع داده را هنگام ارتباطات ادغام کنید. اگر داده‌های شما عمدتاً کمی است، به دنبال داستان‌هایی از افراد باشید تا بیشتر درباره تجربه آن‌ها با آنچه داده‌های شما می‌گوید بیاموزید.
  • از تصاویر استفاده کنید
    • تصاویر به مخاطب کمک می‌کنند خود را در یک موقعیت تصور کنند. وقتی از تصاویر استفاده می‌کنید، می‌توانید مخاطب را به سمت احساسی که فکر می‌کنید باید درباره داده‌های شما داشته باشند هدایت کنید.
  • از رنگ‌ها استفاده کنید
    • رنگ‌های مختلف احساسات مختلفی را برمی‌انگیزند. رنگ‌های محبوب و احساساتی که برمی‌انگیزند در زیر آورده شده‌اند. توجه داشته باشید که رنگ‌ها ممکن است در فرهنگ‌های مختلف معانی متفاوتی داشته باشند.
      • آبی معمولاً احساس آرامش و اعتماد را برمی‌انگیزد.
      • سبز معمولاً با طبیعت و محیط زیست مرتبط است.
      • قرمز معمولاً نشان‌دهنده شور و هیجان است.
      • زرد معمولاً خوش‌بینی و شادی را نشان می‌دهد.

مطالعه موردی ارتباطات

امرسون مدیر محصول یک اپلیکیشن موبایل است. امرسون متوجه شده است که مشتریان در آخر هفته‌ها ۴۲٪ بیشتر شکایات و گزارش‌های اشکال ارسال می‌کنند. امرسون همچنین متوجه شده است که مشتریانی که شکایتی ارسال می‌کنند و پس از ۴۸ ساعت پاسخی دریافت نمی‌کنند، ۳۲٪ بیشتر احتمال دارد که به اپلیکیشن امتیاز ۱ یا ۲ در فروشگاه اپلیکیشن بدهند.

پس از انجام تحقیقات، امرسون چند راه‌حل دارد که مشکل را برطرف می‌کند. امرسون یک جلسه ۳۰ دقیقه‌ای با ۳ مدیر شرکت ترتیب می‌دهد تا داده‌ها و راه‌حل‌های پیشنهادی را ارتباط دهد.

هدف امرسون در این جلسه این است که مدیران شرکت درک کنند که دو راه‌حل زیر می‌توانند رتبه اپلیکیشن را بهبود بخشند، که احتمالاً به درآمد بالاتر ترجمه می‌شود.

راه‌حل ۱. استخدام نمایندگان خدمات مشتری برای کار در آخر هفته‌ها

راه‌حل ۲. خرید یک سیستم تیکتینگ خدمات مشتری جدید که در آن نمایندگان خدمات مشتری بتوانند به راحتی تشخیص دهند کدام شکایات بیشترین زمان را در صف بوده‌اند تا بتوانند تشخیص دهند کدام را باید سریع‌تر رسیدگی کنند.

در جلسه، امرسون ۵ دقیقه را صرف توضیح اینکه چرا داشتن رتبه پایین در فروشگاه اپلیکیشن بد است می‌کند، ۱۰ دقیقه را صرف توضیح فرآیند تحقیق و چگونگی شناسایی روندها می‌کند، ۱۰ دقیقه را صرف مرور برخی از شکایات اخیر مشتریان می‌کند، و ۵ دقیقه آخر را به طور سطحی به دو راه‌حل احتمالی می‌پردازد. آیا این روش برای امرسون در طول جلسه مؤثر بود؟

در طول جلسه، یکی از مدیران شرکت تنها بر ۱۰ دقیقه‌ای که امرسون به شکایات مشتریان اختصاص داده بود، تمرکز کرد. پس از جلسه، این شکایات تنها چیزی بود که این مدیر به یاد داشت. مدیر دیگر شرکت بیشتر بر توضیحات امرسون درباره فرآیند تحقیق تمرکز کرده بود. مدیر سوم شرکت راه‌حل‌های پیشنهادی امرسون را به یاد داشت، اما مطمئن نبود که این راه‌حل‌ها چگونه قابل اجرا هستند.

در وضعیت بالا، می‌توان دید که فاصله قابل توجهی بین آنچه امرسون می‌خواست مدیران از جلسه برداشت کنند و آنچه در نهایت برداشت کردند، وجود داشت. در ادامه، یک روش دیگر که امرسون می‌تواند در نظر بگیرد، آورده شده است.

چگونه امرسون می‌تواند این روش را بهبود دهد؟
زمینه، تعارض، اوج، خاتمه، نتیجه‌گیری
زمینه - امرسون می‌تواند ۵ دقیقه اول را به معرفی کامل وضعیت اختصاص دهد و مطمئن شود که مدیران شرکت درک می‌کنند چگونه مشکلات بر معیارهای حیاتی شرکت، مانند درآمد، تأثیر می‌گذارند.

می‌توان این‌گونه بیان کرد: "در حال حاضر، امتیاز اپلیکیشن ما در فروشگاه اپلیکیشن ۲.۵ است. امتیاز در فروشگاه اپلیکیشن برای بهینه‌سازی فروشگاه اپلیکیشن حیاتی است، که بر تعداد کاربرانی که اپلیکیشن ما را در جستجو می‌بینند و نحوه دیده شدن اپلیکیشن ما توسط کاربران بالقوه تأثیر می‌گذارد. و البته، تعداد کاربران ما مستقیماً به درآمد مرتبط است."

تعارض امرسون سپس می‌تواند ۵ دقیقه بعدی را به صحبت درباره تعارض اختصاص دهد.

می‌توان این‌گونه بیان کرد: "کاربران در آخر هفته‌ها ۴۲٪ بیشتر شکایات و گزارش‌های اشکال ارسال می‌کنند. مشتریانی که شکایتی ارسال می‌کنند و پس از ۴۸ ساعت پاسخی دریافت نمی‌کنند، ۳۲٪ کمتر احتمال دارد که به اپلیکیشن ما امتیازی بالاتر از ۲ در فروشگاه اپلیکیشن بدهند. بهبود امتیاز اپلیکیشن ما در فروشگاه اپلیکیشن به ۴، دیدپذیری ما را ۲۰-۳۰٪ افزایش می‌دهد، که پیش‌بینی می‌کنم درآمد را ۱۰٪ افزایش دهد." البته، امرسون باید آماده باشد تا این اعداد را توجیه کند.

اوج پس از ایجاد زمینه، امرسون می‌تواند به اوج برسد و حدود ۵ دقیقه در این بخش صحبت کند.

امرسون می‌تواند راه‌حل‌های پیشنهادی را معرفی کند، توضیح دهد که چگونه این راه‌حل‌ها مشکلات مطرح‌شده را حل می‌کنند، چگونه این راه‌حل‌ها می‌توانند در جریان‌های کاری موجود اجرا شوند، هزینه این راه‌حل‌ها چقدر است، بازگشت سرمایه (ROI) این راه‌حل‌ها چه خواهد بود، و حتی ممکن است اسکرین‌شات‌ها یا نمونه‌هایی از نحوه اجرای این راه‌حل‌ها را نشان دهد. امرسون همچنین می‌تواند نظرات کاربران را که بیش از ۴۸ ساعت منتظر پاسخ به شکایت خود بوده‌اند، و حتی نظر یکی از نمایندگان خدمات مشتری فعلی شرکت که درباره سیستم تیکتینگ فعلی نظر دارد، به اشتراک بگذارد.

خاتمه اکنون امرسون می‌تواند ۵ دقیقه را به بازگویی مشکلات شرکت، مرور راه‌حل‌های پیشنهادی، و بررسی اینکه چرا این راه‌حل‌ها مناسب هستند، اختصاص دهد.

نتیجه‌گیری از آنجا که این جلسه با چند ذینفع برگزار می‌شود و ارتباط دوطرفه مورد استفاده قرار می‌گیرد، امرسون می‌تواند ۱۰ دقیقه را برای پرسش‌ها اختصاص دهد تا مطمئن شود هر چیزی که برای مدیران شرکت گیج‌کننده بوده، قبل از پایان جلسه روشن شود.

اگر امرسون روش شماره ۲ را اتخاذ کند، احتمال بیشتری وجود دارد که مدیران شرکت دقیقاً همان چیزی را از جلسه برداشت کنند که امرسون قصد داشت منتقل کند اینکه نحوه رسیدگی به شکایات و اشکالات می‌تواند بهبود یابد و دو راه‌حل وجود دارد که می‌توان برای ایجاد این بهبود اجرا کرد. این روش، رویکرد بسیار مؤثرتری برای انتقال داده‌ها و داستانی است که امرسون می‌خواهد منتقل کند.

نتیجه‌گیری

خلاصه نکات اصلی

  • ارتباط برقرار کردن یعنی انتقال یا تبادل اطلاعات.
  • هنگام انتقال داده‌ها، هدف شما نباید صرفاً انتقال اعداد به مخاطبان باشد. هدف شما باید انتقال داستانی باشد که از داده‌های شما اطلاع گرفته است.
  • دو نوع ارتباط وجود دارد: ارتباط یک‌طرفه (اطلاعات بدون قصد دریافت پاسخ منتقل می‌شود) و ارتباط دوطرفه (اطلاعات به صورت رفت و برگشت منتقل می‌شود).
  • استراتژی‌های زیادی برای روایت داستان با داده‌ها وجود دارد. ۵ استراتژی که بررسی کردیم عبارتند از:
    • مخاطب، رسانه، و روش ارتباط خود را بشناسید
    • با پایان در ذهن شروع کنید
    • آن را مانند یک داستان واقعی مطرح کنید
    • از کلمات و عبارات معنادار استفاده کنید
    • از احساسات استفاده کنید

منابع پیشنهادی برای مطالعه خودآموز

The Five C's of Storytelling - Articulate Persuasion

1.4 Your Responsibilities as a Communicator Business Communication for Success (umn.edu)

How to Tell a Story with Data (hbr.org)

Two-Way Communication: 4 Tips for a More Engaged Workplace (yourthoughtpartner.com)

6 succinct steps to great data storytelling - BarnRaisers, LLC (barnraisersllc.com)

How to Tell a Story With Data | Lucidchart Blog

6 Cs of Effective Storytelling on Social Media | Cooler Insights

The Importance of Emotions In Presentations | Ethos3 - A Presentation Training and Design Agency

Data storytelling: linking emotions and rational decisions (toucantoco.com)

Emotional Advertising: How Brands Use Feelings to Get People to Buy (hubspot.com)

Choosing Colors for Your Presentation Slides | Think Outside The Slide

How To Present Data [10 Expert Tips] | ObservePoint

Microsoft Word - Persuasive Instructions.doc (tpsnva.org)

The Power of Story for Your Data (thinkhdi.com)

Common Mistakes in Data Presentation (perceptualedge.com)

Infographic: Here are 15 Common Data Fallacies to Avoid (visualcapitalist.com)

Cherry Picking: When People Ignore Evidence that They Dislike Effectiviology

Tell Stories with Data: Communication in Data Science | by Sonali Verghese | Towards Data Science

1. Communicating Data - Communicating Data with Tableau [Book] (oreilly.com)

آزمون پس از درس

آنچه را که تازه یاد گرفته‌اید با آزمون پس از درس بالا مرور کنید!

تکلیف

تحقیق بازار


سلب مسئولیت:
این سند با استفاده از سرویس ترجمه هوش مصنوعی Co-op Translator ترجمه شده است. در حالی که ما تلاش می‌کنیم دقت را رعایت کنیم، لطفاً توجه داشته باشید که ترجمه‌های خودکار ممکن است شامل خطاها یا نادقتی‌هایی باشند. سند اصلی به زبان بومی آن باید به عنوان منبع معتبر در نظر گرفته شود. برای اطلاعات حساس، ترجمه حرفه‌ای انسانی توصیه می‌شود. ما هیچ مسئولیتی در قبال سوءتفاهم‌ها یا تفسیرهای نادرست ناشی از استفاده از این ترجمه نداریم.